سفارش تبلیغ
صبا ویژن

فونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا ساز

لطفا از تمام مطالب دیدن فرمایید.
شهید سید حمید احمد نژاد
 

شهید احمد نژاد: « در بر پایی نماز بسیار مقید باشید که اگر در این امر کوتاهی کنید ، هرچه در علم وثروت پیشرفت کنید ، فایده ای ندارد.»    

شهید بزرگوار:   سید حمید احمد نژاد
آغاز:   16/11/1337 ، روستای جزین، بجستان
پرواز:  26/4/1366 ، جزیره مجنون

سید حمید احمد نژاد، فرزند سید حسین وعصمت ، در بهمن ماه 1337 ، در روستای جزین بجستان ، از توابع گناباد ، قدم به گیتی نهاد.
دوره ابتدایی را در روستای زادگاهش سپری کرد وراهی بجستان شد.  به مدت 5 سال در آنجا تحصیل کرد؛ سپس به همرا ه برادرش به مشهد رفت ودیپلمش را در آن شهر گرفت. در سال 52 وارد دانشکده‌ی علوم دانشگاه مشهد گردید ودر رشته شیمی ، مشغول ادامه تحصیل شد. پس از اخذ مدرک کارشناسی ، در مدارس کرمان ، به تدریس می‌پرداخت .
در برپایی نماز جمعه نقش مؤثر و فعالیت چشمگیری داشت. با نهادها و ارگانهای انقلاب نیز همکاری نزدیکی داشت . در سال 59 ، فعالیتش را در کمیته فرهنگی جهاد سازندگی بجستان شروع کرد .
به علت دلبستگی به مادرش ، حدود یک سال که او بیمار بود ، تیمار ونگهداری اش را بر عهده داشت . با دست خود به مادرش غذا می‌داد . کارهای خانه را انجام می‌داد، لباس می‌شست وحتی مادرش را به حمام می‌برد. (1)
حمید با آن وضعیت و مسئولیت از فکر جبهه و وظیفه‌ی دفاع غافل نبود وآرزوی شهادت را در سینه داشت و در دست نوشته هایش ، اینگونه از خدا می‌خواست : « خدایا ما را از یاران حسین (ع) قرار ده تا در کربلای ایران قطره ای از خون خود را برزمین بریزیم .»
سرانجام به تنها آرزویش ، که سالها منظور نظرش بود، دست یافت. سید حمید در تیرماه سال 66 ، عازم جبهه گردید و در بیست و شش تیر، در جزیره مجنون به لقاءا... پیوست.
همرزمش می‌گوید:« ساعتی چند پیش از شهادتش آمد، صورتم را بوسید وخداحافظی کرد و گفت:« می‌خواهم بروم و شهید ومجروح بیاورم؛ وجدانم اجازه نمی‌دهد که من نروم وآفتاب گرم اهواز بر آنها بتابد. » او خود،  جنازه اش دو شبانه روز در آفتاب گرم وسوزان جنوب بر زمین بود. پیکر پاکش در زادگاهش به خاک سپرده شد.
حمید در فرازی از وصیت نامه اش آورده است:« چنانچه خداوند مرا مورد لطف خود قرار بدهد وبه فیض شهادت نایل آیم ؛ یقین دارم نتیجه استخاره ای است که سالهای قبل ، در رابطه بار فتن به جبهه ، به وسیله قرآن ، در حرم حضرت رضا (ع) انجام دادم . ؛ که در آنجا این آیه آمد : ان الله اشتری من اامؤمنین انفسهم بأن لهم الجنه...» منبع:   پایگاه شهدای گناباد
[ 1390/7/7 ] [ 9:54 ‎ق.ظ ] [ سید سعید بهروز جزین ]
شهید حسن مهاجری
 

شهید بزرگوار:   حسن مهاجری
آغاز:    1 /2/1344،روستای جزین بجستان  گناباد
پرواز:   10 /12/1364،  پایگاه کوخ رستم



شهید حسن مهاجری – فرزند محمد علی وسرور –  در تاریخ 1/2/1344 (مصادف با سالروز شهادت امام حسن (ع)  ) در روستای جزین بجستان دیده به جهان گشود.
حسن به دلیل مشکلات اقتصادی خانواده برای کار در نانوایی عازم تهران شد و نتوانست به تحصیل بپردازد. (1)کودکی باهوش و مهربان بود. با دوستان و همبازی هایش برخورد صمیمانه داشت.
به ائمه‌ی اطهار مخصوصاً امام زمان (عج) ارادت خاصی داشت و در هنگام مشکلات متوسل به ایشان می‌شد. نمازش را در اول وقت بجای می‌آورد . وی کاملا ًمطیع و فرمانبردار از احکام الهی و رهبران دینی بود. پیوسته صحبتهای امام را با جان ودل گوش می‌داد و امام (ره) را رهبری شایسته و نایب امام زمان (عج) می‌دانست .
در دوران انقلاب جهت حفظ امنیت روستا پیوسته در کوچه‌ها نگهبانی می‌داد. (2)
شهید بعد از انقلاب عضو بسیج مسجد محله شد ودر سن 19- 18 سالگی برای گذراندن دوره سربازی عازم جبهه شد .
سرانجام وی در پایگاه کوخ رستم در بمباران هوایی از ناحیه سر وشکم به شدت مجروح و در همان منطقه در تاریخ 10/12/64 ، به درجه ی رفیع شهادت نایل آمد. پیکر پاکش در زادگاهش به خاک سپرده شد.
روحش شاد

1- مهاجری ، محمد علی ،    
 

 
 

شهید محمد حسن گندمگون
 

شهید بزرگوار:   محمد حسن گندمگون            
آغاز:  5/1/1345 ، روستای جزین بجستان
پرواز: 26/7/1365 ، حاج عمران       


شهید  محمد حسن گندمگون – فرزند عباس و بیگم -در تاریخ 5/1/45 در روستای جزین از توابع بجستان درخانواده ای کشاورز ومتدین  دیده به جهان گشود.وی آخرین فرزند خانواده بود. وی به دلیل مشکلات اقتصادی و نبود امکانات در روستا تا سال چهارم ابتدایی در مدرسه نشاط (عمار فعلی) در زادگاهش درسش را ادامه وبعد از آن مجبور به ترک تحصیل گردید(1)به خاطرعلاقه فراوان به کار بنایی، نزد یکی از اهالی روستا حرفه بنایی را آموخت .(2)
وی فردی صبور،با وقار ومسئولیت پذیر بود .در حین ارادت خاص به حضرت ابوالفضل العباس، درتمام مواقع به ایشان متوسل می‌شد ودر موقع عصبانیت صلوات می‌فرستاد . در مجالس و محافل محرم شرکت  می‌کرد ودر شستن ظرفها وتوزیع غذا به خانواده اش مدد می‌رساند. در سال 64 بعد از گذراندن دوره سه ماهه آموزشی سربازی در چالوس(3)از طرف سپاه پاسداران به جبهه اعزام ودر تیپ ویژه شهدا،در پادگان شهید بروجردی  مهاباد مشغول به خدمت مقدس سربازی شد.(4)
ابتدا مسئولیت آرپی جی زن(5)وسپس امدادگری(6)را درطول مدت 12 ماه حضور درجبهه بر عهده داشت.
وی سرانجام درعملیات کربلای 2 درمنطقه حاج عمران بر اثر جراحات وارده در26/7/65 شربت شهادت نوشید وپیکر پاکش بعد از 8 سال  دوری از وطن در11/3/73 در روستای جزین بجستان آرام گرفت  .

 شهید محمد فر خ
شهید محمد فر خ
 

شهید بزرگوار:   محمد فر خ           
آغاز:  3/6/1363 ، روستای جزین     
پرواز:  27/5/1383 نفت شهر کرمانشاه    



شهید  محمدفرخ – فرزند غلامرضا و فاطمه – در 3/6/63 در روستای جزین بجستان دیده به جهان گشود .
وی به  دلیل مشکلات  مالی و کمک به پدر و مادرش در کارهای کشاورزی و منزل تا سال اول راهنمایی درس خواند . (1)
شهید فردی صبور ،‌مهربان و درس خوان بود . در اوقات فراغت به صحرا می‌رفت و در امور کشاورزی به خانواده اش کمک می‌کرد . در مراسم سینه‌زنی و نوحه خوانی شرکت می‌کرد و به اماکن زیارتی بسیار احترام می‌گذاشت.
آرزویش رفتن به کربلای معلی و فرستادن پدر و مادرش به مکه مکرمه بود .
شهید همراه با پدرش که راننده ماشین بود به امامزاده‌ها و اماکن زیارتی از جمله جمکران و قم می‌رفت و علاقمند به رانندگی با ماشین بود . برای دوران سربازی خود از طریق ارتش به عنوان نگهبان در مناطق غرب کشور حضور پیدا کرد.
وی سرانجام در27/5/1383 در نفت شهر کرمانشاه در عملیات پاکسازی میدان مین (2)به درجه ی عظمای شهادت نایل آمد . پیکر پاکش بعد از تشییع در زادگاهش  به خاک سپرده شد .   

روحش شاد




 

شهید حبیب ا... شهسواری
 

شهید بزرگوار:   حبیب ا... شهسواری       
آغاز:  1/1/1347 ، روستای جزین بجستان
پرواز:  23/10/1365 ، شلمچه   



شهید حبیب الله شهسواری ، فرزند محمد حسن و بیگم، در تاریخ1/1/1347 در خانواده‌ای بسیار مستضعف، در روستای جزین بجستان دیده به جهان گشود.(1)
قبل از دبستان قرائت قرآن را در مکتب فرا گرفت.(2) او دوران ابتدایی را در زادگاهش گذرانده ،سپس به دلیل عدم علاقه به درس ترک تحصیل کرد،و به کار بنایی،جوشکاری و کشاورزی مشغول شد.(3)
هیجده ساله بود که شور و شوق جبهه او را به صحنه‌های نبرد کشاند.(4)
او دوبار داوطلبانه از طریق بسیج سپاه پاسداران عازم جبهه شد،و سر انجام در تاریخ 13/10/1365 در منطقه شلمچه ،بر اثر اصابت ترکش به سرو صورت به درجه ی رفیع شهادت نایل آمد، پیکر مطهرش بعد از تشییع جنازه ای با شکوه در گلزار شهدای روستای جزین به خاک سپرده شد.(5)


 

شهید علیرضا رضایی
 

شهید بزرگوار:   علیرضا رضایی
آغاز:    5/10/1347، روستای جزین،بجستان
پرواز:  4/10/1365، شلمچه



شهیدعلیرضا رضایی ، فرزند یحیی و فاطمه ، درتاریخ5/10/1347در خانواده ای کشاورز و مستضعف در روستای جزین شهربجستان دیده به جهان گشود.
تحصیلاتش را تامقطع پنجم ابتدایی در زادگاهش گذراندسپس به خاطرمشکلات اقتصادی موفق به ادامه تحصیل نشد.و ترک تحصیل کرد و برای کارعازم تهران گردید.
قبل و بعد ازانقلاب درتظاهرات شرکت می‌نمود و علاقه خاصی به امام خمینی(ره)داشت.
علیرضا به دعای ندبه علاقه خاصی داشت در برابر رفتارهای غیر منطقی ایستادگی می‌نمود.
اولین بار درسن 16سالگی به صورت داوطلبانه عازم جبهه شد.و حدود 6 ماه در اندیمشک خدمت نمود؛ او کلاً 4مرتبه به جبهه رفت و سرانجام درتاریخ4/10/1365درشلمچه به شهادت رسید و پیکر مطهرش بعد از 12سال مفقودیت و بعد ازتشییع جنازه ای باشکوه در گلزارشهدای روستای جزین به خاک سپرده شد.
 
 
 

شهید محمد علی رجبیان
 

شهید بزرگوار:   محمد علی رجبیان
آغاز:  7/8/1348 ، روستای جزین بجستان
پرواز: 21/4/1368 ، جاده اهواز ، آبادان



محمد علی رجبیان، فرزند اسکندر و فاطمه ، در روستای جزین بجستان ، متولد شد. وی آخرین فرزند خانواده بود.تحصیلاتش را تا سال پنجم ابتدایی در زادگاهش ادامه داد و به دلیل نبود مدرسه در روستا مجبور به ترک تحصیل شد. پس از رها کردن درس برای کار کردن در نانوایی ، به تهران رفت.(1)در دوران زندگی در روستا در امور کشاورزی و دامداری به پدرش کمک می‌رساند.
فردی دلسوز ، مهربان وکاملاً اجتماعی بود. در انجام مسئولیت‌ها هرگز کوتاهی نکرد و از جان گذشتگی می‌کرد. مهمترین ویژگی شهید ، وفای به عهد و خوش قولی اش بود. به بزرگترها احترام می‌گذاشت و از آنها فرمانبرداری می‌کرد.
قبل از انقلاب در تظاهرات علیه شاه شرکت می‌کرد. همچنین در امور خیریه‌ی روستا همکاری لازم را داشت . پس از انقلاب به فعالیتهایش ادامه داد.
با شروع جنگ تحمیلی به عنوان سرباز به جبهه اعزام شد. درپشت جبهه در آبادان ، با پختن نان برای رزمندگان اسلام وظیفه اش را انجام می‌داد. (2)
سرانجام در تیرماه سال 68 ، در اثر سانحه تصادف در جاده اهواز آبادان ، در حین مأموریت دچار ضربه مغزی شد و به لقاءا... پیوست. پیکر مطهرش پس از تشییع، در زادگاهش  به خاک سپرده شد.

منبع:پایگاه شهدای گناباد





تاریخ : پنج شنبه 90/7/7 | 9:13 صبح | نویسنده : سیدسعیدبهروزجزین | نظرات ()
لطفا از دیگر مطالب نیز دیدن فرمایید
.: Weblog Themes By SlideTheme :.


  • بی بی مارکت
  • ttp://www.bachehayeghalam.ir/sitefiles/bgh_sound_player.php">